گم شدن من در خودم که چیز تازه ای نیست
من حتی گاهی وقت ها در خودم میمیرم
گاهی وقت ها در خودم میخوابم
آنقدر عمیق که تا 2592000ثانیه در کما میورم
من سیاست عشق را به دوش می کشم
من گرمای ذلت بار عاشقی را تحمل میکنم و دم نمیزنم
من میان دوراهی عشق هزار بار گیر کرده ام
اما تو...
تو سیاست عشق من را با سیاست خودت نادیده گرفتی
تو من را در آن گرمای ذلت بار رها کردی
تو من را در روزهای تنهایی رها کردی
آنقدر رها که در هوا گاهی پرواز میکنم و یک آن به زمین میخوام
حالا من دست به قلم شده ام و از تو و عاشقانه های کوچکم میگویم.